میبوسمت مامانی چقد دوستت دارم بینهایت تو سونو بهمون گفتن احتمال به دنیا اومدنت 31 مرداد 96 هست ولی اکثرا میگفتن احتمالش زودتر از تاریخ سونوه معمولا.منم ثانیه شماری میکردم برا دیدنت آخه هم اولین تجربه مادر شدنم بودی هم دوس داشتم ببینم چ شکلی هستی و کلی ذوووووق بعدازظهر پنجشنبه 12 مرداد از خواب پاشدم برم دست وصورتمو بشورم که یهو متوجه شدم لباسم خیس میشه منم ترسیدم وباباتو صدا زدم و خلاصه زود رفتیم دنبال مامان بزرگ و رفتیم بیمارستان،فهمیدیم کیسه آب پاره شده و تو عجله میکنی بیای تو بغل مامانی آی قربونش برم عجولمو.خاله سیمین وخاله مینا و مامان بزرگا وعمه زهرا پیشم بودن تا رفتم تو بخش بستری شدم.بصورت طبیعی بدنیا نیومدی تا اینکه دکتر ...